جامعه شناسی نظامی
محمدنبی عظیمی محمدنبی عظیمی

   دراکادمی جنرال شتاپ یا اکادمی ارکانحربی اتحاد شوروی پیشین که به نام مارشال اتحاد شوروی کلیمنت وروشیلوف وزیر جنگ آن کشور " وروشیلوف " نام گذاری شده بود، برعلاوه مضامین ومطالب تخصصی نظامی ، مسایل ومطالب دیگری نیز به منظور بلند بردن سطح دانش وگسترده گی افق دید سیاسی و اجتماعی محصلین، که به نحوی از انحاء با مسأله جنگ وزنده گی در ارتش ارتباط داشتند، به صورت لکچرها ویا مضامین درسی پیش برده می شد که  یکی از این مضامین مهم، تدریس فلسفه مارکسیزم – لیننیزم بود. مضمونی که به مسایل ایدیولوژیکی می پرداخت، جهان بینی علمی را تبلیغ وتدریس می کرد و افق های نوینی را در گسترهء فلسفه  وتاریخ در برابر محصلینی که از کشور های اردوگاه سوسیالیستی  وقت و برخی از کشور های جهان سومی درآن اکادمی درس می خواندند، می گشود و مطرح می کرد. البته با این تذکر که معلم درهمان نخستین درس خویش ، اتمام حجت  می کرد که گرویدن به این فلسفه برای محصلین خارجی هرگز الزامی نیست . برعلاوه این مضمون درلکچرها وسخنرانی های استادان ودربرخی مضامین دیگر مانند تاریخ جنگ های اول ودوم جهانی ومضمون ستراتیژِی، تحلیل هایی دربارهء ارتش ، ساختار ووظایف آن، ابعاد گوناگون زنده گی سیاسی واجتماعی نظامیان، چیستی جنگ ( ماهیت جنگ )  و علل وعوامل آن، انواع جنگ ها میان کشورها یعنی جنگ های غارتگرانه ، استعمار گرایانه ، سلطه گرایانه وجنگ های عادلانه، جنگ هایی که توسط ارتش های رهایی بخش راه اندازی می شوند، جنگ های استقلال طلبانه ،  تکتیک وستراتیژی ، مسأله انضباط ودسپلین نظامی ومورال وروحیه رزمی ، مسأله مکافات ومجازات میان نظامیان، قوانین جنگ و.. تدریس می گردید یعنی موضوعاتی که امروزه زیرنام جامعه شناسی نظامی مطالعه و دراکادمی های بزرگ نظامی تدریس می شوند. اما درهنگامی که من درآن اکادمی تحصیل می کردم چنین مضمونی به صورت مستقل دراکادمی جنرال شتاب یا ارکانحربی شوروی پیشین تدریس نمی شد.*

  اما این جامعه شناسی  نظامی جیست ؟ بیایید برای شناسایی بیشتر، نخست علم جامعه شناسی را تعریف کنیم :

 جامعه شناسی : جامعه شناسی را می توان به مثابهء علمی شناخت که قوانین وفرایند های زنده گی اجتماعی را مورد بحث قرار می دهد. علمی که درآن مردم نه تنها به عنوان اشخاص وافراد منفرد ؛ بل به مثابه اعضاء انجمن ها، گروه ها، نهاد های اجتماعی ملت ها شناختانده و مورد بحث وبررسی قرار می گیرند. جامعه شناسی درحقیقت مطالعه زنده گی وزنده گانی اجتماعی گروه ها وجوامع انسانی است ، یا به تعبیر دیگر ازرفتار انسان ها دراجتماع به عنوان موجودات اجتماعی حکایت می کند. البته این مطالعه وبررسی  به هیچ وجه سرسری، آفاقی وعمومی نیست؛ بل ژرف وعمیق و از زوایای مختلف مطالعه وعکس برداری می شود، درواقع مطالعهء هیجان انگیزی است که از تحلیل های گذرا بین افراد در روی جاده تا بررسی فرایندهای مهم جهانی را احتوا می کند.

  جامعه شناسی شاخه های مختلفی دارد ، مانند جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی حقوقی، جامعه شناسی شهر وروستا و غیره که جامعه شناسی نظامی هم یکی از شاخه های مهم آن به ویژه دراین سال های پسین (درحدود شصت سال اخیر ) شناخته شده است . ما به این بحث ( جامعه شناسی نظامی ) برمی گردیم ؛ اما حالا بار دیگر می پردازیم به بحث چیستی جامعه شناسی . جامعه شناسی عبارت است از مطالعه انسان ها در روابط گروهی و اجتماعی شان.  جامعه شناسی سعی می کند مانند سایر علوم موضوع مورد بحث خود را توصیف کند و هم سان بودن وقایع اجتماعی را بررسی نماید. از نخستین نویسنده گان واندیشه ورزانی که درآثار خود به جامعه وروابط اجتماعی جامعه پرداختند، می توان از ابن خلدون وفارابی نام برد. اما اصطلاح " جامعه شناسی " حدود یکصد وپنجاه سال پیش توسط" اگوست کنت" فیلسوف فرانسه یی به میان آمد . اگوست کنت جامعه شناسی را علم زنده گی اجتماعی که حاوی تاثیر متقابل انسان ها بر همدیگر شان است می دانست. وی طرفدار شیوه هایی غیر مذهبی وفلسفی نگرش به جامعه بود. او طرفدار نگرش ودید عینی نسبت به جامعه بود، یعنی عدول از شیوه های مذهبی نگرش نسبت به جامعه که تا زمان وی از سوی کلیسا تبلیغ می گردید وهنوز یک موضوع نظری بود وجدا از عینیت.

  بدینترتیب پس از اگوست کنت جامعه شناسی به عنوان بررسی علمی زنده گی گروهی از انسان ها تبدیل شد یعنی جامعه شناسان پسا از اگوست کنت کوشیدند این نکته را به دقت و به گونه یی عینی توصیف وتبیین کنند که انسان ها چرا وچگونه درگروه ها ونهاد ها وانجمن ها وسازمان هایی مانند ارتش با یکدیگر ارتباط دارند.  گفتنی است که یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی ونظارت برآن است. این هدف درجامعه نوین یا پسا مدرن به صورت های گوناگون تحقق می یابد. یعنی درواقع بررسی جامعه شناختی ، شیوه های نگرشی و واکنش های نوینی را دربرخورد با سیمای پیوسته متغییر واقعیت اجتماعی ، برای مان فراهم می آورد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصب ها وپیشداوری هایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسان ها دربرخورد با موقعیت های تازه می شوند ، کمک می کند.

 یکی از جامعه شناسان معاصر "ماکس وبر"است. همو که می گفت جهان نوین خدایانش را رها کرده است وانسان های نوین خدایان را ازصحنه بیرون رانده اند. درجامعه شناسی ماکس وبر به عقلایی شدن تفکر و افسون زدایی انسان های مدرن تأکید شده است.  او می نوشت که آن چه دردوران پیشین با بخت ، احساس، تعهد وبا جاذبه شخصی ، وفاداری به ارباب وخیرخواهی واخلاق از سوی مذهب وکلیسا تبلیغ می شد، باید با دید عقلایی مورد بررسی قرار گیرد وتابع محاسبه و پیش بینی پذیرش گردد. او درجامعه شناسی دینی خود می خواست راه های پیچیده وپراز پیچ وخمی را پیگیری کند که عقلایی شدن زنده گی دینی تا حدود ممکن از طریق آن راه ها ممکن گردد. او از آن طریق رابطه منظم ومعقول انسان با خدا را جاگزین روش جادویی کرد وکوشید نشان دهد که پیامبران به جاذبه های فرهمندانه شان توانستند قدرت های کاهنان را که مبتنی بر سنت های کهن بودند از اعتبار بیندازند. بدینترتیب اگر کارل مارکس در تحلیل های اجتماعی اش بیشتر به کشمکش های طبقاتی درچهار چوب ساختار های اجتماعی وروابط تولیدی می پرداخت درعوض جامعه شناسی معاصر داغ نبوغ ذاتی وبر را بر پیشانی خود می تواند داشته باشد. همو است که به عنوان پدر نظریهء مدرن " دیوانسالاری" با صراحت بین دیوان سالاری باستان ودیوانسالاری مدرن ( عقلایی ) تمیز قایل شد.  از دید او درنوع باستانی دیوانسالاری ، فرمانروایی موروثی وفرمانروا مانند یک پدر از خانواده خود خواستار وفاداری واحترام است .  دراین نوع قدرت هیچگونه تمایزی میان حوزه خصوصی زنده گی فرمانروا وامور سیاسی وجود ندارد، یعنی فرمانروا با امور سیاسی همچون امور خصوصی خویش می نگرد.. یعنی حالتی که همین لحظه در کشور ما جریان دارد.  درنوع دیگر از نظر "وبر"  دیوانسالاری یا اداره امور کشور غیر شخصی ، عقلایی و تابع قاعده وقانون است که به وسیله قانون ومقررات اداری تنظیم می شود.

  واما جامعه شناسی نظامی چیست ؟

  همان طوری که گفته شد جامعه شناسی نظامی یا جامعه شناسی جنگ وارتش از جملهء شاخه های اصلی علم جامعه شناسی است. موضوع اصلی جامعه شناسی نظامی عبارت از این است که سازمان ارتش را به مثابه یک نهاد ویا سازمان اجتماعی خاص بررسی می کند. اما چرا خاص ؟ به خاطر آن که این سازمان مسؤولیت دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی وتمامیت ارضی کشور را به دوش دارد. درجامعه شناسی نظامی  تنها به تحلیل وبررسی موجودیت و کردار ورفتار سازمان های نظامی وشبه نظامی اکتفا نمی شود؛ بل چگونه گی منشأ اجتماعی دیوانسالاری نظامی و چند وچون روابط انسانی درون این سازمان هارا نیزازپرویزن پژوهش وارزیابی می گذراند. برای درک مفهوم وماهیت دیوانسالاری نظامی همین قدر باید گفت که دیوانسالاری به نظامی از حکومت اطلاق می شود که نظارت کامل بر آن در دست مامورانی می افتد که توسط قدرت به دست آمده ، آزادی های شهروندان عادی را مورد تجاوز قرار می دهند. ویژه گی این گونه رژیم ها عشق به یکنواختی جریان امور ، قربانی کردن قانون دربرابر خواست ها ومنافع شخصی ، خود محوری، زورگویی، تأخیر در تصمیم گیری و نداشتن گوش شنوا برای شنیدن شکایات مردم عادی است. درچنین حالاتی به گفته بالزاک دیوانسالاری به قدرت بی مهاری تبدیل می گردد که آرزو دارد تا جامعه را ببلعد. او که درکتاب " کارمندان " واژهء بیروکراسی را به جای دیوانسالاری رواج داد ، بیروکراسی را یک قدرت هیولایی توصیف کرد که به دست جماعت       " کوتوله ها " افتاده است. درست مانند کشورما که دیوانسالاری دولتی درآن بیداد می کند و قدرت به دست جماعت        " چپاولگران " افتاده است که تا آن حدی فاسد شده اند که روز می گذرانند و کار شان به جز شانه خالی کردن ازبار مسؤولیت و طفره رفتن ازوظایف خطیر واساسی یعنی خدمت به مردم یا بنا برتعبیر جان استوارت میل به "روزمره گی " افتاده است. یعنی گذشتاندن روز وپرکردن کیسه از دسترنج مردم تا آخرین لحظه وتا آخرین امکان.

   افزایش روز افزون اعتبار جامعه شناسی نظامی بیش ازهرعاملی دررابطه با مسابقه تسلیحاتی بین ابر قدرت های وقت ( شوروی وامریکا ) وگسترش درگیری های منطقه یی وجنگ های داخلی درکشورهای جهان سوم بر می گردد. یعنی درست ازهمان آوانی که  (  دهه 50  ) کشمکش های نظامی بین قدرتهای بزرگ درجنگ کوریا شروع شد، همکاری بین مراکز نظامی ومؤسسات پژوهشی وارد مرحله جدیدی شد. ازآن ناریخ به بعد جامعه شناسان آماده گی بیشتری به تحلیل دیوانسالاری نظامی نشان دادند. مسأله انجام کودتا وضد کودتا به عنوان پدیدهء جهان سومی وعامل تعیین کنندهء توسعه سیاسی دراین کشورها نیز به فعالیت تحقیقاتی جامعه شناسان رونق بخشید . گفتنی است که دانشمندان امروز جامعه شناسی جنگ وارتش را مانند " پیتر می یر " جامعه شناس آلمانی، به شرایط اجتماعی عام ارتباط داده و نظامیان را نیز مانند  سایر افراد جامعه که تأثیرات گوناگون ومتقابل بر جامعه دارند، مطمح نظر قرار می دهند. می یر به طرفداری "سروکین"جامعه شناس امریکایی به مسأله جنگ به مثابه یک موضوع جامعه شناسی می نگرد، واین درحالی است که درکشورهای جهان سومی تحلیلگران سیاسی جنگ را به عنوان پدیده ستیزگرانهء گروهی وخش که بین کشور ها یا جوامع مختلف صورت می پذیرد، بررسی می کنند وتحقیقات درمورد جنگ ها را مربوط می دانند به علم سیاست، تاریخ وروابط بین المللی .

 به هرحال اگرچه جامعه شناسی جنگ وارتش در کشورما ودرمجموع در کشورهای جهان سومی به دلایل متعددی از جمله فقر علمی، محدویت های تشکیلاتی وسیاسی ، ناپایداری سیاسی رژیم های حاکم ، حتی تا همین اکنون ناشناخته باقی مانده است ؛ ولی باید گفت که عدم آگاهی از این علم سبب می شود تا نظامیان موضع مترقی ومستقل و ضد ملیتاریستی یا نظامیگری را ندانسته و به همین سبب به فرمان های فرماندهان عالیرتبه دیوان سالاری نظامی به صورت مطلق وجزم گرایانه گردن نهند و به مسایل مبرم سیاسی واجتماعی حساسیت نشان دهند.

 به طور خلاصه باید گفت که  فایدهء دانستن مفهوم ومحتوای مبحث جامعه شناسی نظامی دراین امر نهفته است که پژوهشگران مسایل نظامی را به پژوهش های جنگ وصلح وادار می سازد، تا اطلاعات دقیق وتازه دراختیار خواننده گان قراردهند.  از سوی دیگر روشن است که با مطالعه نمودن جامعه شناسی نظامی وجامعه شناسی جنگ وارتش مناسبات پیچیدهء سه پدیدهء مهم یعنی " جامعه " ، " جنگ " وشیوه کهنه و مستبدانهء فرماندهی ارتش یعنی " دیوانسالاری نظامی " برای ما روشن می گردد و می بینیم که بسیاری از ارزش ها یا اصطلاحاتی که دربروز ویا تکوین جنگ ها نقش دارند ، مانند نزاع، اعمال قدرت دسته جمعی، پرخاشگری، سلطه، سلاح، میلیتاریسم یا نظامیگری، ستراتیژی، تاکتیک ، تفاوت میان ارتش دولتی وارتش ملی ، جنگ درمراحل تکامل اجتماعی، چرا جنگ ؟ ماهیت جنگ ،تولید ، فروش و انحصار کردن سلاح توسط بازرگانان خون ومرگ، نقش ارتش در بلند بردن سطح مادی ومعنوی زحمتکشان جهان سوم، رابطه ارتش وجامعه و ..درجامعه شناسی نظامی ، تعریف و شناخته می شوند. مثلاً می بینیم که از همان آغاز حملات طیارات بی 52 امریکایی شب وروز از سوی امریکائیان و دولتمردان کشوری ولشکری افغانستان درباره ایجاد یک اردوی ملی سخن گفته شده است. درحالی که واژهء ملی بودن را نمی توان تنها به اعتبار  حضور مکانیکی نماینده گان اقوام مختلف ویا زبان های رایج  کشور دریک نهاد سیاسی – نظامی به کار برد. ملی بودن ودولتی بودن اردوها ، دو مفهوم ودو ترکیب کاملاً متفاوتی اند که می توان دربحث های آینده آن ها را پی گرفت.


June 11th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي